این چنر سطر را به مناسبت روز مادر، به مادر بزرگوار و عزیزم تقدیم می کنم و می خواهم بداند که با تمام وجودم دوستش دارم.


در آسمان های برین فرشتگان هنگامی که با یکدیگر نجوا می کنند در بین کلمات آتشین عشق خویش نمی توانند کلمه ای بیابند که به پای نام مادر مقدس باشد...


به نام خالق عشق که عشقی بس عظیم را در وجود مادر و کودک نهفته است.می خواهم بگویم مادرم را دوست می دارم چون هنوز هم صدای لای لایی گفتن های نیمه شب با آن صدای مهربانش در گوشم نجوا می کنند. دوست می دارم چون هنوزهم آن صدای لزرانش را که در هنگام ناخوش احوال بودن هایم برایم صحبت می کرد، فراموش نمی کنم. هنوز هم فراموش نمی کنم آن مزه ی شیرین لقمه های مدرسه هایم را و آن عشقی که همیشه به من داشته و دارد ..


فراموش نمی کنم آن درس عشقی که از وجود خود و داستان هایش به من آموخته است که خود همیشه از آنها ممتاز بود. مادرم!  این چند خط را بهانه ای کردم برای درد ودل کردن با تو و نوشتن اندک کلماتی که بر سینه ام گرانی می کرد ، مادرم می نویسم از خون قلبم برایت تا بدانی که با تمام وجودم دوستت دارم و حتی قطرات آب دنیا برای ابراز عشقم به تو کافی نیست. مادرم ای همتای وجودم! هنوز همان شوق اولین روز رفتن مدرسه ام را که تو داشتی فراموش نمی کنم و هنوز هم به یاد دارم که هر سال که کتاب های جدید مدرسه ام را می خریدم تو کتاب هایم را با چه شوقی می بوسیدی و من آن عشق و شوق دیدن بزرگی خود را از نگاه هایت می فهمیدم. مادرم می خواهم بگویم که به اندازه ی تمام ستاره های آسمان و خورشید زیبا و قلبم دوستت دارم. زیرا این ستاره‌ها هستند که باعث زیباتر شدن آسمان عشق می شوند و اگر خورشید نبود ما هرگز نمی توانسم چشمانمان را برگل رخ های هم باز کنیم و به اندازه ی قلبم زیرا اگر قلبم نبود هرگز نمیتوانستم عشقی به این بزرگی را در وجودم بپرورانم...


مادرم می خواهم بدانی که توتنها پروانه ی بزرگ رنگی وجودم هستی که تنها و تنها تا افق های دور پرواز کردی و تو همان استاد معمار دنیای رنگی من هستی که من با تمام وجودم دوستش دارم...


اگر بخواهم بگوییم که چرا مادرم را دوست دارم یا اینکه چگونه می توانم صفت خوبی برای او بیابم باید بگویم که حتی صفحات دنیا نیز برای نوشتن حرف هایم کافی نخواهند بود پس از همین جا قلم را کنار گذاشته و می گویم به آخر این صفحه رسیدیم اما حکایت همچنان باقیست..


پس مادرم بدان دوستت دارم.....


و دیگر هیچ